باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
من بغض میکنم وآسمان گریه...
.
.
.
دلتنگـــــــــــــــــــــــــی یـــعنی
شانه هایت دوش به دوشم باشد
اما نتونم از دلتنگی بهشون پناه ببرم
دلتنگـــــــــــی یعنی تـــــــــو...
که در عین بودنت داشتنت را آرزو می کنم
.
.
.
توی این دنیا نتونستم به این راحتی با یه عینک به اطرافم نگاه کنم
و با خیال راحت آدامس بادکنم
خدایا به امید اون دنیات هستم نامیدم نکن
.
.
.
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم
.
.
.
خداوندا تو تنهای منم تنهای تنها ،
تو یکتایی و بی همتا ولی من نه یکتایم نه بی همتا ،
فقط تنهای تنهایم و محتاج نگاه تو
.
.
.
چرا کرم ترک دل نداریم ؟
یعنی پاشنه ی پا از دلمون مهمتره !
دلم داره میترکه
.
.
.
این روزها احساس میکنم…
چقدر… شبیه سکوتم …!!!
با
کوچکترین حرفی …
میشکنم …!!!
.
.
.
یادت برایم
همانند قصه سیگار پیرمردیست
که سالهاست میگوید نخ آخر است …
.
.
.
مرا به تختم ببندید ...
شمع برایم روشن کنیدوتنهایم بگذارید...
هرچقدرهم نالیدم وفریاد زدم به سراغم نیایید...
من دارم او را ترک میکنم!!!...
نه اینڪه مرב باشد،
نه!
مرבانه باشـב….
حرفـــــــش،قولـــــش،فڪـــرش،
نگاهــــــــــش،قلبــــــش..
آنقـבرمرבانه ڪه بتواטּ تابـﮯ نهایت به او اعتماב ڪرב…!
.
.
.
کاش هیچ وقت آرزونمی کردم ...
کفش های مادرم اندازه ی پاهایم شود...
.
.
.
آدم ها لالت می کنند...
بعد هی می پرسند...
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست...!
.
.
.
توی دنیا
دوتا نا بینا میشناسم
یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی
یکی من که کسی جز تو ندیدم
.
.
.
در مهربانی هم چون باران باش
که درترنمش علف هرزوگل سرخ یکی است
.
.
.
رفتن بهانه نمی خواهد
بهانه های ماندن که تمام شود
کافیست...
.
.
.
نظرات شما عزیزان: